سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----2463---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----0-----
تا نارنج

 

نویسنده: ماهان
یکشنبه 85/7/2 ساعت 4:27 عصر

می نویسم به دفتر خویش
جاودان با شما از سپیده عشق

روز ها می گذرد از آن آغاز ساده و پر رنگارنگ همان حرف های ساده همان اعتماد اولین و یگانه آشنایی نخستین و این روز ها میان ما پر بوده است از هزاران حرف و هزاران خاطره که با به یاد آوردنشان لبخندی به ما نثار می کنند از شادی.
 اما «هر آنچه در پشت سر داریم و آنچه در پیش روست در قیاس با آنچه در درونمان نهفته است حقیر و ناچیز است»
من مانده ام برای همه عشقی که در دلم باقی است و همه احساسی که در درونم جاری است  و چشمانم یا بیشتر وجودم چشم انتظار است برای عشقی که در چشمان تو جاری است و تو میدانی که برای به زنجیر کشیدن بالهای پرواز تو نیامده ام چون هیچگاه شکارچی بودن را زمانه به من نیاموخته است من برای بال گشودن خویش و برای پرواز در اوج این آسمان بی کرانه به همراهی تو چشم دوخته ام این چیزی است که میان من و تو جاری است . عشق برای ما قدرتی بزرگ و امیدی بی نهایت است و برای رسیدن به آنچه خواسته ماست باید ایستادگی بی مانندی کرد و به این سان « گر فلک با ما نسازد چرخ را وارون کنیم » .
تو را چون لیلی داستان نمی دانم و از این رو بر من خرده نگیر چون نمی خواهم چون مجنون سر گردان باشم و پایانی آنچنان که بر آن افسانه رفت بر ما برود ما نه افسانه این روزگاریم و نه داستان برای آنها که بشنوند و بخوابند شاید روزی بتوان از آنچه بر ما گذشته است داستانی ساخت اما آنچه مهم است این است که ما امروز واقعیتی انکار ناپذیر هستیم و آنچه در دل ما میگذرد انکار نا پذیر تر است آنچه که مهم است ماندگاری ما در برابر آنچیزی است که برایمان پیش آمده و خواهد آمد و امید بخش ترین نشانه برای ما نگاه کردن به چشم هایی است که هر کدام از عشقی درونی لبریز است و  هدیه دادن بهترین احساس که درون ما موج میزند.
ای تکان های دل ! ای آرامش ساحل ! با تو ام ای نور ! ای منشور ! ای تمام طیف های آفتابی ! ای کبود ارغوانی ! ای بنفشابی ! با تو ام ای شور  ای دلشوره شیرین !
تمامی احساسم نثار تو !


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • با تو ام ای شور ای دلشوره شیرین
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •